vasael.ir

کد خبر: ۸۲۵۵
تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۶:۴۰ - 01 May 2018
آیت الله مقتدایی/ جلسه 110

ولایت فقیه| تبیین نوع خلقت زنان در خطبه 79 نهج البلاغه

وسائل ـ آیت الله مقتدایی با اشاره به خطبه 79 نهج البلاغه گفت: اگر تصور شود حیات کل بشر به منزل یک انسان است، همان طور که انسان اعضای متفاوتی دارد که به تمامی آن محتاج است دیگر این مساله کاملاً روشن می شود و فرمایش امیرمومنان علیه السلام به منزله نقص زنان نیست بلکه به خلقت او اشاره می فرمایند.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه صد و دهم درس خارج فقه ولایت فقیه که در روز چهارشنبه مورخه 13 اردیبهشت سال 96 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، به بررسی فرمایش نورانی امیرمومنان علیه السلام بعد از بازگشت از جنگ جمل و نحوه استدلال در اشتراط ذکورة ولی فقیه پرداخت.

آیت الله مقتدایی در ابتدای درس خارج ولایت فقیه بیان داشت: این که حضرت فرمود در ایام عادت ماهیانه نقصانی در نماز و روزه دارند این از احکام شرعیه است و نشانه تنبلی زن نیست و امری عادی است.

ایشان در ادامه افزود: اگر بگوییم مراد امیرمومنان علیه السلام از ایمان، عمل است و شامل نماز و روزه می شود و این مساله تحقیری نسبت به زن نیست بلکه بیان حقیقتی توسط ایشان است.

این استاد حوزه در ادامه تاکید کرد: ظرافت و لطافت نه برای زن عیب و نه افتخار محسوب می شود و خشونت و تعقل برای مرد نیز افتخار خاصی نیست و لازمه حیات بشری است که هر کدام موارد فوق را به صورت غالب داشته باشند.

وی در پایان گفت: امیرمومنان علیه السلام در مقام بیان نقص نیست بلکه مانند مورد اول در این مساله نیز حقیقتی را بیان می فرماید که اضافه مرد نسبت به زن مدنظرشان بوده است و قرآن نیز به این حقیقت تصدیق می کند که غلبه تعقل در مرد بیشتر است و غلبه احساسات در آنان است.

تقریر درس

روایات اشتراط ذکورة در ولی فقیه

بحث در روایاتی بود که زنان نمی توانند ولی فقیه باشند.

روایت امروز در نهج البلاغه خطبه 79 است که حضرت امیرمومنان علیه السلام بعد از بازگشت از جنگ جمل در مذمت زنان بیان فرمودند: « مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِیمَانِ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ فَأَمَّا نَقْصُ إِیمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ فِی أَیَّامِ حَیْضِهِنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَیْنِ کَشَهَادَةِ رَجُلٍ وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِیثُهُنَّ عَلَى نِصْفِ مَوَارِیثِ الرِّجَالِ فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وَ کُونُوا مِنْ خِیَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ وَ لَا تُطِیعُوهُنَّ فِی الْمَعْرُوفِ حَتَّى لَا یَطْمَعْنَ فِی الْمُنْکَرِ.» ای مردم! ایمان، عقول و بهره مالی زنان کم است. دلیل نقصان ایمان آنان، نقصان روزهای عبادت آنان در ایام حیض است. دلیل نقصان عقل آنان این است که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است. اما نقصان بهره آنان از دنیا برای این است که ارث آنان نصف ارث مردان است. از زنان شرور بپرهیزید و یا خوبانشان با احتیاط برخورد کنید. در امور معروف از آنان تبعیت نکنید زیرا طمع می کند که در منکرات نیز به شما امر کند. ما به سند نهج البلاغه اعتماد داریم و نباید در این مساله تشکیک کرد و در طرق عامه از پیامبر اسلام نیز نقل شده است.

در سنن ابن ماجه از طرق عامه نقل شده است: «یا معاشر النساء تصدقن و اکثرن من الاستغفار فإنی رأیتکن اکثر أهل النار، فقال الامرأة منهن الجزلة قال تکثرن اللعن و تکفرن العشیر» پیامبر به زنان خطاب کرد که صدقه زیاد دهید و زیاد استغفار کنید زیرا بیشترین اهل جهنم زنان هستند.  زنی از جمعیت از پیامبر سوال کرد مگر ما چه مشکلی داریم؟ حضرت فرمود: شما زیاد لعن می کنید و همنشین خودتان را تکفیر می کنید.

سپس فرمودند: «ما رأیت من ناقصات العقل و الدین اغلب لذی لبٍ منکنّ»؛ در بین صاحبان عقل ندیدم جمعیتی که بیشتر از شما ناقص العقل و ناقص دین باشند. آن زن سوال کرد ما از کجا نقصان عقل داریم؟

پیامبر فرمود: «أما نقصان العقل فشهادة امرأتین تعدل شهادة رجلٍ واحد و تنکث اللیالی ما تصلی و تفتر فی رمضان و هذا من نقصان الدین.» این مطلب که نقصان دین و عقل زنان مطرح شده است هم در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در سنن ابن ماجه و هم در کلام امیرمومنان علیه السلام در نهج البلاغه بیان شده است.

این که حضرت فرمود در ایام عادت ماهیانه نقصانی در نماز و روزه دارند این از احکام شرعیه است و نشانه تنبلی زن نیست و امری عادی است. حتی مستحب است زنان در همان ایام وضو بگیرند و در وقت نماز روی سجاده مشغول ذکر الهی باشند اما نماز برای آنان حرام است ولی بعداً قضای روزه را به جا می آورند ولیکن قضای نماز بر عهده شان نیست.

اگر فرض کنید ایام عادت زن در هر ماه ده روز باشد که نماز نمی خواند یک سوم نمازها بر اساس حکم الهی فوت می شود. در طول سال نیز یک سوم نمازها را نمی خواند و در طول عمر خودش یک سوم نمازهایی که مردان می خوانند توسط خانم ادا نمی شود. این مساله سبب کمبودی در طول حیات زنان هست.

اگر بگوییم مراد امیرمومنان علیه السلام از ایمان، عمل است و شامل نماز و روزه می شود و این مساله تحقیری نسبت به زن نیست بلکه بیان حقیقتی توسط ایشان است. نقص به معنای کمبود است.

در آنجا که گفتیم (الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض) بیان شد که کلمه «فضل» به معنای فضیلت، شرافت و کرامت نیست بلکه فضل به معنای زیادی است و خداوند زیادی در خلقت مرد قرار داده است که در زن نیست و آن زیادی تعقل و تفکر است. در زن نیز اضافه ای است که بر مرد غلبه دارد که همان احساسات، عاطفه و کانون گرم محبت است. احساسات زن بر مرد و تفکر و تعقل مرد بر زن برتری دارد و این در طول زندگی و حیات انسان ضرورت دارد. خداوند ابزار تفکر و تعقل را در خلقت مرد و ابزار احساسات و عواطف را در خلقت زنان قرار داده است و هر دو برای زندگی مشترک لازم است و هیچ یک نباید بخاطر این ابزار الهی بر دیگری افتخار کند.

اگر تصور شود حیات کل بشر به منزل یک انسان است، همان طور که انسان اعضای متفاوتی دارد که به تمامی آن محتاج است دیگر این مساله کاملاً روشن می شود. مثل این که جنس چشم باید به این صورت لطیف و نرم باشد که با جنس خشن پا متفاوت است زیرا کارشان متفاوت است و تمام حرکت بدن روی پا صورت می گیرد. نظام بدن ما به هر دو عضو که یکی ظریف و دیگری خشن است نیازمند است. هر فردی از اعضای اجتماع مانند عضوی از اعضای بدن است که بیان کردیم و هر یک جایگاه خاص خودش را دارد.

ظرافت و لطافت نه برای زن عیب و نه افتخار محسوب می شود و خشونت و تعقل برای مرد نیز افتخار خاصی نیست و لازمه حیات بشری است که هر کدام موارد فوق را به صورت غالب داشته باشند.

این که برای زن نماز کمتر قرار داده شده است برای همان جنس خاص اوست و تدبیر الهی بدین صورت است. اگر این مساله روشن شد بین کمبود با عیب تفاوت قائل می شویم. تعقل و تفکر اضافه خلقت برای مرد است و اضافه احساسات و عواطف در زن قرار داده شده است.

بنابراین مراد امیرمومنان علیه السلام از نقصان کمبودی است که در وجود آنان است و مراد ایشان از ایمان همان همان عمل است و باید ذهن ما از ناقص بودن زن پاک شود زیرا کمبود در مقابل همان آیه «فضّل» است و هر  دو بر اساس ضرورت خلقت است.

این مساله را عقلاً اگر بخواهیم بیان کنیم مانند دو شخص است که یکی در این دنیا 60 سال و دیگری 40 سال زندگی می کند و طبیعتاً شخص اول عبادت بیشتری دارد ولی این به منزله نقص برای شخص دوم نیست زیرا طول حیات او در دنیا بیشتر بوده است.

در حالات ابوذر غفاری آمده است که در زمان تبعید در ربذه، همسر و فرزندش از دنیا رفتند. بر مزار پسرش نشسته بود و گریه می کرد و می گفت: جوان بودی و عبادت کمی داشتی و از دنیا رفتی و من برای تو دعا نمی کنم ولی هرگز آرزو نمی کنم که به جای تو از دنیا رفته بودم زیرا جوان بودی و من می خواهم بیشتر خدا را عبادت کنم.

این مساله نشان می دهد که طول عمر از نعمت های خداست نه این که فردی که زودتر از دنیا رفته است نقصی دارد. انسانی که زودتر از دنیا رفته است به همان میزان عبادت برایش واجب بوده است و هیچ کوتاهی نیز نداشته است و نقصان هم ندارد.

پس فراز «نواقص الایمان» امیرمومنان علیه السلام را کاملاً روشن بیان کردیم که متوجه باشیم به معنای نقصان در زندگی آنان دانسته نشود. هرچه ثواب و پاداش برای مرد هست برای زنان نیز وجود دارد و قرآن می فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون‏»[1]

امیرمومنان علیه السلام در بیان حقیقتی در وجود زن است.

نقصان عقول

وجهی که امیرمومنان علیه السلام در توجیه فرمایش خودشان بیان کرده اند بدین صورت است که وجهش این است که شهادت دو زن به جای شهادت مرد واحد حساب می شود و از این جهت عقل آنان را کمتر بیان کرده است.

این مساله نیز برگشت به خلقت است و آیه «بما فضل الله» که بیان شد دربردارنده همین مساله است که تعقل و تفکر مرد بر تفکر زن غلبه دارد و احساسات زن بر مرد غلبه دارد پس شهادت دو زن به جای یک مرد به خلقت برمی گردد. در قرآن نیز به همین مطلب اشاره دارد که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است: «وَ اسْتَشْهِدُوا شَهیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى‏ وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغیراً أَوْ کَبیراً إِلى‏ أَجَلِهِ ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَرْتابُوا إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدیرُونَها بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلاَّ تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهیدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیم‏»[2] در هر موردی که می خواهید شاهد بگیرید دو مرد باید باشند و اگر دو مرد نبودند که شهادت دهند، یک مرد و دو زن بیاورید که شهادت دهند.

وجه این مساله را آیه بیان می کند که اگر یکی از زنان فراموش کرد دیگری یادآوری کند. این مساله بخاطر غلبه نسیان در زنان نسبت به مردان است و برای این که حقوق مردم تضییع نشود این مطلب را بیان فرموده است.

این مساله نیز به همان خلقت بر می گردد که در مرد غلبه تفکر و در زن غلبه احساسات وجود دارد. مرد به خاطر همین غلبه تفکر در ذهنش می سپارد و زن بخاطر فقدان این غلبه در حین تحمل شهادت ممکن است به ذهنش نسپارد.

این مساله نیز برای زن نقص و عیبی نیست و نسبت به مرد زیادی تعقل را ندارد و معنای نواقص العقول بحث کمبودی است که در وجود اوست.

امیرمومنان علیه السلام در مقام بیان نقص نیست بلکه مانند مورد اول در این مساله نیز حقیقتی را بیان می فرماید که اضافه مرد نسبت به زن مدنظرشان بوده است و قرآن نیز به این حقیقت تصدیق می کند که غلبه تعقل در مرد بیشتر است و غلبه احساسات در آنان است./ف

پی نوشت:

[1] •  سوره مبارکه نحل آیه 97

[2] . سوره مبارکه بقره آیه 282

تقریر: محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۹:۳۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۳:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۰
غروب آفتاب
۱۹:۵۳:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۱۱:۳۰